یکی از برجستهترین خصیصه اهل ایمان در فرهنگ اسلامی که به مقامی ارزشی مبدل گشته است، مقام صبر و استواری است. ویژگی که خداوند در قرآن کریم، صاحبان آن را به بهترین پاداشها بشارت داده است » أُولَـئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَـئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ «(1).
صبر و شکیبایى از موضوعات مهمى است که اسلام به آن دعوت مى کند و آن را یکى از برجسته ترین وظایف دینداران قرار مى دهد ، تا آنجا که مى گوید :
شکیبایى براى ایمان به منزله سر براى بدن است .(2)
خواجه نصیر الدین طوسى (رحمه الله) در معناى صبر مى فرماید : صبر ، بازداشتن نفس از بى تابى در برابر ناملایمات و مصایب است . صبر باطن را از اضطراب و زبان را از شکایت و اعضا و جوارح را از حرکات غیرعادى بازمى دارد .
صبر بر عبادات و طاعات و بلاها و مصایب و گناهان و معاصى ، انسان را از افتادن در جاده انحراف و سرنگون شدن در چاه هلاکت و تسلیم شدن در برابر طاغوتها و شیطانها و از این که دینش را از دست بگذارد در مصونیت و حفاظت مى برد .
امام صادق (علیه السلام) مى فرماید : آزاد ، در همه حالات آزاد است ; اگر حادثه اى به او برسد استقامت و شکیبایى مىورزد ، و اگر مصایب شکننده بر او هجوم کنند او را نمى شکنند ، و اگر اسیر شود یا شکست بخورد یا آسانى اش به سختى تغییر یابد زیانى نمى بیند ; چنان که یوسف صدیق امین به بردگى رفتن و شکست و اسارتش به آزادى اش زیان نرساند و تاریکى چاه و وحشت و آنچه به او رسید به او ضرر نزد ; و خدا جبارى را که بر او ستم ورزید ـ پس از آن که ارباب بود ـ برده ى یوسف نمود ، پس او را به رسالت و پیامبرى فرستاد و به وسیله ى او بر امتى رحم کرد . آرى ، صبر این چنین است ، خیر و خوشى و خوبى به دنبال آن است ; پس صبر کنید و وجودتان را به صبر وادارید تا به پاداش و اجر و ثمرات صبر برسید(3) .
حضرت باقر (علیه السلام) فرمود :
الجَنّةُ مَحفُوفةٌ بِالمَکارِهِ وَالصَّبرِ ; فَمَن صَبَرَ عَلىَ المَکارِهِ فِى الدُّنیَا دَخلَ الجَنّةَ . والجهنَّم محفُوفَةٌ بِاللَّذاتِ وَالشَّهواتِ ; فَمَن أعطَى نَفسَهُ لَذَّتَهَا وَشَهْوَتَها دَخَلَ النَّارَ(4) .
بهشت پیچیده به ناگوارى ها و صبر است ; پس کسى که در دنیا بر ناگوارى ها صبر کند وارد بهشت مى شود . و دوزخ پیچیده به لذت ها و خواسته هاى نامعقول است ; پس کسى که لذت ها و خواسته هاى نامعقول را به نفس خود دهد وارد آتش مى شود .
شکیبایى و صبر در آنچه که قرآن و روایات نسبت به آن دستور صبر داده اند ، مسأله اى الهى و اخلاقى و انسانى است ، و امرى است محبوب حق ، و سزاوار اجر بزرگ و ثواب عظیم . صبر ، عامل حفظ دین و نگاهبان انسان از بى میل شدن به حق و حقیقت ، و عامل تقویت روح و روان ، و حافظ انسان از افتادن در دام شیاطین جنى و انسى است .
انسان اگر در پیشامدها و حوادث تلخ و شیرین که غارتگر دین و ایمان است ، و به هنگام طاعت و عبادت ، و به وقت گناه و معصیت صبر کند ، به این معنا که حوادث را هماهنگ با قواعد الهى تحمل کند ، و براى نجات خود به دشمنان حق پناه نبرد ، و به وقت طاعت و عبادت خود را در گردونه بندگى قرار دهد و مقاومت کند ، و زمان آماده شدن زمینه معصیت و گناه ، تلخى گذشت از لذتها را به دوش جان بردارد ، به فرموده قرآن مجید مستحق صلوات و رحمت خداوند مى شود .
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْص مِنَ الاَْمْوَالِ وَالاَْنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ * الَّذِینَ إِذَا أصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ * أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِن رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (5)
ما شما را به چیزى از خوف از دشمن به وقت جنگ ، و گرسنگى و کم شدن از اموال و جانها و میوهها امتحان مى کنیم و به این امور مبتلا مى سازیم . (پیامبر من !) صابران (بر این پنج امتحان) را بشارت بده ، آنان که چون مصیبتى به آنها وارد شد با دل و زبان گفتند : ما از خداییم و به او باز مى گردیم ، از جانب خداوند بر اینان درود و رحمت است و اینان هدایت شدگانند .
. . . وَالْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِم مِن کُلِّ بَاب * سَلامٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ (6) .
فرشتگان از هر درى در قیامت به آنان(= بهشتیان) وارد مى شوند و مى گویند : سلام بر شما به خاطر اینکه در عبادت و طاعت ، و براى پاک ماندن از معصیت ، و در حوادث و آفات صبر کردید ، پس بهشت براى شما نیکو منزلگاهى است .
مَا عِندَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاق وَلَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (7) .
آنچه (از مال و منال و مقام دنیا) نزد شماست پایان مى پذیرد و آنچه (از ثواب و اجر براى شما) نزد خداست باقى ماندنى و ابدى است ، هر آینه به آنان که صبر کردند جزا مى دهیم بهتر از آنچه در دنیا عمل کردند .
خلفا و بدعت ها
از جمله مسائلی که در سیر جامعه اسلامی پس از رسول خدا(ص) به سوی انحطاط ، نقش اساسی داشت بدعتهایی بود که توسط خلفا صورت گرفت. اولین بدعتی که بعد از رحلت رسول خدا(ص) رخ داد، مخالفت با سنت آن حضرت در مورد خلافت علی(ع) بود. با قرار گرفتن خلافت در دست سیاستمداران دنیاطلب، احکام الهی یکی پس از دیگری جای خود را به بدعتها و پدیدههای جدید داد.
هرچه فاصله مردم با زمان رسالت بیشترمیشد، بدعتها گسترده تر و عمیقتر شده و با حاکمیت امویان، تخلف از کتاب و سنت، بسیار رواج پیدا کرد به نحوی که اسلام را وارونه و نفهمیهای خود را به جای اسلام معرفی کردند.امام حسین(ع) درباره آنها فرمود:
"ان هولاء قد لزموا طاعه الشیطان و ترکوا طاعه الرحمن و اظهروا الفساد و عطلوا الحدود و استاثروا بالفیئ و احلوا حرام الله و حرموا حلاله"(4)
آگاه باشید! این مردم ملازم اطاعت شیطان شده و اطاعت خدا را ترک کرده و فساد را آشکار و حدود را تعطیل و فیء و بیت المال را به خود اختصاص داده و حلال خدا را حرام و حرام او را حلال کرده اند.
موارد زیر تنها بخشی ا ز بدعتهایی است که در زمان خلفا صورت پذیرفت :
1 – غصب خلافت
علی(ع) در بیان ماجرای سقیفه و چگونگی چیرگی دنیاطلبان بر او چنین فرمود:
" به خدا قسم ابوبکر خلعت خلافت را در حالی بر تن کرد که میدانست منزلتم نسبت به خلافت منزلتی محوری است..."(5)
2 – تبعیض نژادی
در عصر خلیفه دوم بر خلاف نص صریح قرآن و کلام رسول خدا(ص)، سیاست تبعیض نژادی بنیان نهاده شد و در تدابیر احکام، مقررات و مواضعی که در شرایط و مناسبتها حالات مختلف داشت، حقوق غیرعرب پایمال گردید و عرب بر عجم تفضیل و برتری یافت.
ابن ابی الحدید مینویسد: عمر در پرداخت اموال به مسلمانان، قانون مساوات عصر پیامبر(ص) را نقض کرد؛ او سابقین در اسلام را بر دیگر مسلمانان، مهاجرین از قریش را بر غیر قریش، مهاجرین را بر انصار، عرب را بر عجم و آزادگان را بر بردگان ترجیح و برتری داد.(6)
برخی از تبعیضات عمر را میتوان چنین برشمرد:
الف) تحریم مدینه بر غیر عرب.
ب) عدم قصاص عرب در مقابل غیر عرب.
ج)تبعیض در تقسیم اموال.
د) هم کفو نبودن عرب و عجم در ازدواج.
ه) قلع و قمع عجم . و ...
3 – قطع سهم ذی القربی
پیامبر اکرم(ص) طبق نص قرآن، بخشی از خمس را برای ذوی القربی قرار داد که این امر در زمان ابوبکر نقض شد.
4 – قطع سهم مؤلفه قلوبهم
یکی از گروههایی که به تصریح قرآن کریم از زکات بهره میبرند" مؤلفه قلوبهم" هستند یعنی کسانی که حاکم اسلامی به صلاح دید خود و به جهت جلب رضایت و یا تحکیم ایمانشان به آنها بخشی از زکات را میپردازد. اما سهم این گروه نیز در زمان ابوبکر و به دست عمر قطع شد.
5 – غصب فدک و آزار فاطمه
داستان منع اهل بیت(ع) از یک منبع مالی عظیم به نام فدک و آزارهایی که از سوی خلیفه اول و دوم در مورد ایشان صورت پذیرفت را همه میدانند که به جهت اختصار و با توجه به روشن بودن مطلب، از بیان آن صرف نظر میکنیم.
6 – تحریم متعه زنان و متعه حج
از جمله مسائل فقهی مورد اختلاف شیعه و سنی، مسأله متعه و ازدواج موقت است که قرآن کریم بر حلیت و جواز آن تصریح دارد.(7)
عمل به متعه در زمان پیامبر(ص) و ابوبکر صورت میگرفت(8) اما وقتی خلیفه دوم به خلافت رسید، با آن به شدت برخورد و از آن نهی کرد. (9)
این بدعت عمر پیامدها سوئی در جامعه اسلام به جا گذاشت. به تعبیر ابن عباس: لولا نهی عمر لما احتاج الی الزنا الا الشقی(10) اگر عمر از متعه نهی نمیکرد کسی محتاج زنا نمیشد مگر آدم فرومایه و بیآبرو.
از دیگر مسائل اختلافی نیز، متعه تمتع است؛ به این بیان که حجاج بعد از عمره ، به حج تمتع بپردازند( این حج را متعه گفتهاند بدان جهت است که شخص میتواند بین احرام عمره و حج بیشتر لذات ممنوعه در ایام احرام را مرتکب شود) این امر نیز از تصریحات قرآن کریم است(11) و در زمان پیامبر(ص) بدان عمل میشده است اما در زمان خلیفه دوم مورد نهی قرار گرفت(12)
7 - انحطاط سیاسی و اقتصادی در عصر عثمان
در عصر خلفای اول و دوم تنها انحطاط فرهنگی بود که گریبانگیر جامعه بود اما در عصر عثمان این فساد و افساد به مقوله سیاست و اقتصاد نیز سرایت پیدا کرد. علی(ع) در خطبه شقشقیه میفرماید:
"... تا سومین آنها بر سر کار آمد، او همانند شتر پرخور و شکم برآمده، تلاشی جز جمع آوری و خوردن بیت المال نداشت. بستگانش به همکاریاش برخاستند. آنها همچون شتران گرسنهای که بهاران به علفزار بیفتد و با ولع شدید گیاهان را ببلعند، برای خوردن اموال خدا دست از آستین درآوردند..."(13)
دوران خلافت عثمان، دوران خاصی بود که طی آن، تفکر استثمار رشد کرده و بزرگترین کاخها توسط استانداران او ساخته شد تا جایی که صدای حق طلبی بسیاری از مهاجرین و انصار برخاست .
نمونههایی از بخششهای عثمان به خویشانش از این قرار است:
عثمان به حارث بن حکم (برادر مروان) 000/300 درهم بخشید و شترهای زکات و قطعه زمینی که پیامبر(ص) وقف مسلمانان کرده بود به او داد.
به سعید بن عاص بن امیه 000/100 درهم ، به مروان بن حکم 000/100درهم ، به ابوسفیان 000/200 درهم ، به طلحه 000/200/2 درهم و به زبیر 000/980/5 درهم بخشید. خود عثمان از بیت المال 000/500/30 درهم و 000/350 دینار، یعلی بن منبه 000/500 دینار و عبد الرحمن 000/560/2 دینار برداشتند.(14)
اینها تنها بخشی از بدعتهایی بود که در زمان خلفا صورت گرفت و پس از آن نیز در زمان معاویه و فرزندش یزید، با لاابالیگریهایی غیر قابل وصف ادامه یافت و زمینه را برای قیام سید الشهداء(ع) مهیا ساخت.
آنچه در این نوشتار گذشت خلاصهای از کتاب ارزشمند "زمینههای قیام امام حسین(ع)" تألیف حسین عبدالمحمدی بود که دوست داران اهل بیت(ع) میتوانند با مراجعه به این کتاب، به مطالب گستردهتری در این زمینه دست پیدا کنند.
------------------------
1 – بحارالانوار :44/340، تاریخ طبری:3/305، الکامل فی التاریخ:552/3 ، اعیان الشیعه:59/10 2 - بحار:326/44 .
3 – مغازی واقدی :3/1120 .
4 – تاریخ طبری : 4/304 ؛ الکامل(ابن اثیر):3/553 .
5 – نهج البلاغه، خطبه 3 .
6 – شرح نهج البلاغه: 8/111 .
7 – نساء : 24.
8 – مسند احمد:4/436.
9 – الغدیر:6/238.
10 – همان.
11 – بقره: 196.
12 – الغدیر:6/210.
13 – نهج البلاغه، خطبه 3.
14 _شرح ابن ابی الحدید:1/198؛ الغدیر: 8/286.
بازگشت جاهلیت، زمینه ساز قیام حسینی
وقتی مفسر و مدافع قران کریم علی بن ابی طالب(ع) از حق خود یعنی حکومت محروم شد و اهل بیت پیامبر(ص) مهجورشدند، جریان رجعت و بازگشت به عادات جاهلی سرعت یافت و در طول 25 سال خلافت خلفای ثلاث انحرافات و بدعت های زیادی پدید آمد. لذا هنگامی که علی(ع) زعامت جامعه را پذیرفت ، اصلاحات داخلی را بر هر امر دیگری ترجیح داد. لکن جبهه نفاق در عصر خلفا، مخصوصا زمان عثمان در پرتو قدرت سیاسی توانسته بود قدرت اقتصادی و نظامی قابل توجهی بدست آورد. به همین جهت با ایجاد جنگهای داخلی و مشکلات دیگر مانع اصلاحات علی(ع) گردید و با شهادت مظلومانه آن رادمرد الهی، برنامه های اصلاحی او ناتمام ماند و با استیلای بنی امیه بر جهان اسلام ، جبهه نفاق با قدرت بیشتری جامعه را به سوی انحطاط و تباهی سوق داد و در اواخر حکومت معاویه فساد و تباهی به اوج خود رسید و بسیاری از عقاید و خلق و خوی جاهلی که پیامبر اکرم(ص) برای اضمحلال آنها تلاشهای بسیاری نموده بود احیا گردید و سنت پیامبر(ص) و قرآن کریم رو به زوال نهاد.
پس از این انهدام عظیم فرهنگی، از حسین بن علی(ع) چیزی جز این انتظار نمی رفت که برای احیاء دین اسلام و سنن بر باد رفته آن قیام نماید. چنان که خود ایشان فرمود:
" من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش فرا می خوانم، زیرا سنت پیامبر(ص) از بین رفته و بدعت زنده کردیده است"(1)
و نیز فرمود:
" و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید"(2)
وقتی امت اسلام گرفتار حاکمی چون یزید باشد فاتحه اسلام را باید خواند.
نتیجه سخن اینکه اسلام برای براندازی باورهای پوچ جاهلی آمده بود و مجاهدت های بسیاری نیز در این راستا از سوی پیامبر(ص) و مسلمانان صورت گرفته بود اما پس از گذشت مدتی نه چندان مدید آنچه در جامعه حاکم شده بود چیزی جز اسلام و آنچه بدان عمل می شد چیزی جز دستورات قرآن بود و همان باورهای غلط و سنن جاهلی دوباره به بار نشسته بود. قیام الهی سیدالشهداء(ع) نیز جز برای آگاهی دادن مسلمانان از وضعیت موجود و بیان غربت اسلام نبود.
خصیصه های جاهلی
آنچه جامعه عرب را به تباهی کشیده و در گوشت و خون آنها رخنه کرده بود را نمی توان در چند سطر به بیان نشست اما برخی از آنها را می توان چینن بر شمرد:
بت پرستی، خرافه اندیشی، زمامداری لجام گسیخته، تعصبات بی جهت بر قبیله، زبان و نسب، غرور و تکبر توانگران، جنگ های ممتد قبیله ای، تفرق سیاسی، تبعیت کورکورانه از نیاکان، شرب خمر، تعدی به نوامیس، قساوت و شقاوت، جهل و تحجر، ادبیات بی محتوا و...
اما طلوع اسلام همراه بود با مبارزات جدی بر علیه این خصلت های ناپسند و به عبارت دیگر، اسلام یک تحول همه جانبه در زندگی فردی و اجتماعی اعراب به دنبال داشت. ارمغانی که اسلام برای آنها داشت عبارت بود از: یکتا پرستی، حاکمیت اولیاء الهی، پرورش قلمرو فکری، گسترش تجارت، دوری از تشریفات، وحدت سیاسی، ترویج فضایل و کمالات انسانی، کرامت نفس، عدالت و حق گرایی، ایثار و فداکاری، وحدت و برادری، تحول ادبی، انقلاب در نظام اقتصادی و ...
جریانهای مخرب و خزنده
تلاش رسول مکرم اسلام بر این بود که این ارزشها جایگزین خصیصههای پیشین اعراب شود اما رخنه بعضی حرکت ها در میان مسلمانان مانع از به ثمر نشستن این آرزو بود. و پس از رحلت پیامبر(ص) و با وجود 23 سال تلاش بی وقفه ایشان برای هدایت مردم نیز این جریانات همچنان مشکل آفرین بودند.
این جبهه خطرناک که به جبهه نفاق معروف است متشکل از چند طیف بود؛ نخست آنانکه از روی طمع اسلام آورده بودند، دوم آنانکه از روی ترس، تظاهر به اسلام می نمودند، وسوم کسانیکه در اثر سستی ایمان، خواسته یا نا خواسته در خدمت کفر ونفاق بودند(هرچند گروه سوم، اصطلاحا منافق نامیده نمی شوند).
منافقان از ابتدای طلوع اسلام سعی در توقف حرکت روبهرشد آن داشتند اما پس از استیلای مطلق اسلام بر همه مناطق و قدرت یافتن دین جدید، و پس از آنکه منافقان چاره ای جز پذیرفتن اسلام ندیدند به فکر آن افتادند که این مکتب نو بنیاد را در جهت تامین منافع خود سوق و گسترش دهند.
برخی از فعالیتهای منافقان در عصر رسالت را می توان چنین برشمرد: تضعیف سپاه اسلام در جنگهای احد، خندق و تبوک، خدمت به یهود بنی نضیر، القاء شبهه و ایجاد تردید در مبانی عقیدتی، تضعیف شخصیت و قداست پیامبر اکرم(ص)، جعل حدیث، اجتهاد در برابر اوامر صریح رسول خدا(ص) و ...
با فرارسیدن سال دهم هجری و اعلام رسمی خلافت علی بن ابی طالب(ع) در غدیر خم، جبهه نفاق فعالیت جدیتری را آغاز کرد. این جبهه، عناصر خود را در مدینه جمع نمود و در انتظار رحلت رسول خدا(ص)بود تا برنامههای خود را به اجرا گذارد. پیامبر(ص) نیز جهت برهم زدن این اجتماع، عملیات بزرگی را به طرف رومیان طراحی نمود و اسامه بن زید را به فرماندهی سپاه اسلام منصوب کرد و از همه مسلمانان خواست زیر پرچم اسامه، برای جهاد حرکت نمایند تا به این ترفند جبهه نفاق منحل شود. اما پس از چند روز پیامبر اکرم(ص) مطلع شد که در حرکت سپاه، سستی ایجاد شده است، ازاین رو با همان حال بیماری به میان سپاه آمدند و مسلمانان را تحریص و تهییج نمودند و چندین بار آنها را بر پیروی از دستور، امر نمودند اما تخلف عده ای از صحابه به بهانه های واهی مانع از حرکت سپاه اسامه شد و با رحلت رسول خدا(ص) همه سپاه به مدینه بازگشت.(3)
حرکت بعدی منافقان و ضربه مهلکی که بر پیکره اسلام وارد شد ممانعت از نوشته شدن وصیت رسول خدا(ص) در لحظات آخر عمر ایشان بود. واقعه ای که به "مصیبه یوم الخمیس" معروف شد. پس از آنکه پیامبر اکرم(ص) متوجه تمرد و بازگشت عده ای از مسلمانان از سپاه اسامه شدند تصمیم گرفتند خلافت علی(ع) را در محضر اصحاب مکتوب نمایند. اما همان افرادی که از رفتن به جبهه جنگ سر باز زده بودند و مترصد آخرین لحظات عمر پیامبر(ص) بودند از تدوین منویات ایشان جلوگیری نمودند و کلماتی در آن مجلس صادر شد که قلم از بیان آن شرم دارد.
پس از رحلت رسول خدا(ص)، بهترین جایگاه برای پیشبرد مقاصد منافقان، سقیفه بود، که پیامدهای سوء فرهنگی و اجتماعی را همچون مهجوریت اهل بیت(ع)، جلوگیری از نشر احادیث پیامبر(ص)، جعل حدیث ، اجتهاذات بیاساس به دنبال داشت.
حوادث اجتماعی هرچند بزرگ باشند علل و ریشه های آنها هم عمیق تر خواهد بود. از جمله مسائلی که در واقعه عاشورا توجه به آن لازم است بررسی علل وزمینه های پیدایش آن است، امری که چه بسا کمتر مورد توجه و دقت نظر قرار می گیرد.
عوامل پیدایش برخی از رویدادهای سیاسی اجتماعی به روزها و ماهها قبل برمی گردد در حالی که علل برخی دیگر از آنها را باید در دهها سال قبل از تاریخ وقوع، جستجو کرد. قیام سید الشهداء به عنوان بزرگترین حادثه تاریخ اسلام پس از رحلت رسول خدا(ص) از قبیل دوم است.
ریشه یابی عاشورا در سقیفه
بعد از رحلت رسول خدا(ص) آنچه در سقیفه بنی ساعده رخ داد، ریشه در حوادث قبل از اسلام داشت و آنچه در آغاز سال 61 هجری در کربلا رخ داد نیز سرچشمه ای جز سقیفه نداشت.
مهیار دیلمی در غدیریه خود می گوید:
اضالیل ساقت مصاب الحسین و ما قبل ذاک وما قد تلا
فیوم السقیفه یابن النبی تطرق یومک فی کربلا
و غصب ابیک علی حقه و امک حسن ان تقتلا
گمراهی و حیرت ها به حدی رسید که مصیبت حسین و وقایع قبل و بعد از آن را به پا کرد.
ای زاده مصطفی! این خود روز سقیفه بود که راه کربلا را هموار نمود.
و از آنجا که حق پدر و مادرت غضب کردید، کشتن تو(برای قاتلانت) نیکو شد.
بررسی آنچه در سقیفه گذشت این امر را روشن می سازد که پس از رحلت رسول خدا(ص) هیچ گونه پایبندی از جانب امت، به دست آوردهای اسلام وجود نداشت و یا لااقل در آن موقعیت خاص صلاح خود را در این نمی دیدند که به دفاع از حقیقت بپردازند واین لاابالی گری، امت را به کشتن ولی خدا واداشت. به جرأت می توان ادعا کرد که پس از رحلت رسول خاتم همان ویژگیهای جاهلی عرب دوباره زنده شد و از زیر اسلامهای غیرحقیقی سر برآورد. امام علی(ع) در این باره می فرمایند:
" الا و ان بلیتکم قد عادت کهیئتها یوم بعث الله نبیه " (1)
آگاه باشید! تیره ورزی های شما بازگشته است به همان شکلی که در ابتدای بعثت پیامبر دچار آن بودید.
این کلام مولی الموحدین(ع) گواه صادقی است بر اینکه همه بدبختی ها، بدعت ها و انحرافاتی که متوجه اسلام گردید و همه ستم هایی که بر اولیاء خدا رفت به سقیفه می رسد.
از جمله عناصری که این امر را دامن زدند صنادید قریش بودند که اسلامشان جز از روی نفاق نبود. امیرالمومنین(ع) درباره ایشان می فرماید:
"... ما اسلموا و لکن استسلموا و اسروا الکفر، فلما وجدوا اعوانا علیه اظهروه"(2)
اینان مسلمان نشدند بلکه فقط تظاهر به مسلمانی کردند و کفر در دل پروراندند و آنگاه که یار و همدستانی یافتندکفر پنهان خویش را آشکار نمودند.
اصولا در هر انقلاب فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی چنین پدیدهای قابل پیشبینی است زیرا در هر نهضتی اولاً تحول اعتقادی – اخلاقی در افراد به کمال نمیرسد ، ثانیاً همه افراد ، مشمول تحول نمیشوند در نتیجه هم بقایای آثار اعتقادی – اخلاقی گذشته تا حدی در فرد مومن باقی میماند و هم عناصر تحول ناپذیر نقش ایفاء میکنند و زمینه بازگشت جامعه به نظام پیشین را فراهم مینمایند.
تبلور انحرافات در سقیفه
خواندن اوراق تاریخ و بررسی آنچه بین حاضران در سقیفه گذشته به خوبی بر این مطلب گواه است که مسلمانان آن برهه براموری غیر از شایستگی و لیاقت تکیه داشته اند. نکاتی پیرامون سقیفه هست که بر فهم این مطلب کمک می کند:
الف - انصار بعد از رحلت رسول خدا(ص) بی درنگ به سقیفه بنی ساعده رفته ومساله رهبری و خلافت را به شور گذاشتند. این اقدام چه توجیهی می تواند داشته باشد؟ از این حرکت دو نکته را می توان برداشت نمود:
1 - نگرانی انصار از حاکمیت قریش و انتقام کشته های بدر. چنانکه حباب بن منذر گفت: ما ترس از آن داریم که کسانی از شما بر سر کا ر آیند که ما پدران و برادران آنها را در جنگ کشته ایم، ترس از آنکه اینان از ما انتقام بکیرند.(3)
2 - ترس هر یک از اوس و خزرج از حاکمیت یکدیگرو بازگشت کینه های گذشته. چنانکه ابوبکردر سقیفه به آنها گفت: اگر از میان شما انصار هریک از اوس و خزرج خلافت را بگیرند به خاطر مسائل جاهلیت با هم جنگ خواهید کرد.(4)
ب - انصار در سقیفه می گفتند: منا الامیر و منکم امیر( یک امیر از ما و یک امیر از شما) و ابوبکر در پاسخ گفت: منا الامراء و انتم الوزراء(امیر از ما باشد و وزیر از شما).
آیا این ایده و طرز فکر با روحیه اسلام سازگاری دارد؟ مگر در سقیفه تقسیم ارث می کردند که اینچنین به چانه زنی پرداخته بودند؟ آیا پیامبر اکرم(ص) نفرموده بودند هیچ کس بر دیگری برتری ندارد مگر به تقوا و عمل صالح؟ و آیا اساسا زحمت انتخاب وصی بر عهده ملت است؟ آیا یوشع بن نون و شمعون الصفا و آصف بن برخیا را مردم برای وصایت برگزیدند؟
به نظر میرسد آنچه در سقیفه بنی ساعده مورد توجه مهاجرین و انصار بود پیشی گرفتن از قبایل دیگر و رقابت قومی و قبیله ای به سبک جاهلی بوده است و در حالی که غالب آنها - اگر نگوییم همه آنها - به حقانیت علی(ع) و اولویت او اعتقاد داشتند ولی برای اینکه از قبیله رغیب عقب نمانند به چانه زنی بر سر خلافت می پرداختند.
----------------------------------
1 – نهج البلاغه، خطبه 16 .
2 – همان.
3 - انساب الاشراف(بلاذری) :580/1 .
4 - البیان و التبیین(جاحظ) :298/3.
اسلام دینی است که ماهیتی جهانی دارد. این دین از خاورمیانه تا شمال آفریقا، از اروپا تا قلب آفریقای سیاه، از روسیه تا مناطق جنوب شرق آسیا را در برگرفته است. حضور اسلام برای مناطق بسیاری از جهان یک تحول بزرگ و آغاز مقطعی جدید در تاریخ است به همین دلیل گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر به بررسی چگونگی ورود اسلام به کشورهایی می پردازد که فعالیتهای اسلامی و همچنین حضور اولیه مسلمانان در آنها قابل توجه است.
ایرلند نام رسمی کشوری در جزیره ایرلند به پایتختی دوبلین است، گاه از این کشور به صورت "جمهوری ایرلند" نام برده می شود تا با ایرلند شمالی اشتباه نشود.
جمهوری ایرلند 80 درصد کل مساحت جزیره ایرلند را دربر می گیرد. موقعیت جزیره ایرلند در غرب اروپا به طور عام به عامل تعیین کنندهای برای جامعه ایرلندی و به طور خاص برای فرهنگ ایرلندی مبدل شده است.
جمهوری ایرلند از شمال و از غرب به اقیانوس اطلس شمالی و از شرق و جنوب شرقی به دریای ایرلند و تنگه سنت جورج منتهی می شود. جزیره ایرلند در غرب انگلستان واقع شده است. طول مرزهای بین المللی ایرلند 360 کیلومتر در شمال است که در منطقه ایرلند شمالی با انگلستان هم مرز هستند طول سواحل این کشور 1448 کیلومتر است.
دین در ایرلند
اکثریت مردم این کشور را کاتولیک ها تشکیل داده اند به طوری که می توان گفت 92 درصد جمعیت کشور پیرو مذهب کاتولیک روم هستند. 3 درصد از مردم ایرلند خود را پروتستان می دانند و پنج درصد باقی مانده را مسلمان، یهودی، ارتدکس و دیگر فرقه های مسیحیت تشکیل می دهند .
دومین فرقه بزرگ مسیحی پس از کاتولیک کلیسای ایرلند است که پیرو مذهب انگلیکن محسوب می شوند و در طول قرن بیستم با کاهش تعداد شرکت کنندگان در کلیسا و مراسم عشای ربانی رو به رو شد، اما بر اساس آمار سال 2002 تعداد اعضای این کلیسا افزایش یافته است. کلیسای پروتستان مشایخی از دیگر فرقه های بزرگ این کشور است که بدنبال آن از نظر تعداد اعضا کلیسای متودیست قرار دارد. تعداد پیروان دین یهودیت در این کشور نیز بسیار اندک است.
تاریخ ورود اسلام به ایرلند
به گزارش "مهر" ، تاریخ ثبت شده اسلام در ایرلند به دهه 1950 بر می گردد. توصیف برخی از روزنامه های این کشور از تاریخ ورود دین آسمانی اسلام به ایرلند با ورود مهاجران ترک در اوایل قرن بیستم همراه است اما اینکه همه آنها مسلمان بوده یا صرفا ترک بودند مشخص نیست.
تاریخ تأسیس نخستین انجمن اسلامی در ایرلند به سال 1959 باز می گردد که توسط دانشجویان مسلمانی که در این کشور تحصیل می کردند ساخته شد و آن را انجمن اسلامی دوبلین نامگذاری کردند و بعدها به فدراسیون اسلامی ایرلند تغییر نام داد.
پیش از ساخت نخستین انجمن اسلامی ایرلند، هیچ مسجدی در دوبلین وجود نداشت و مسلمانان ابتدا از منازل شخصی خود و بعدها از سالن های اجاره ای برای اقامه نماز جمعه و نماز اعیاد مختلف سود می بردند. در سال 1969 دانشجویان مسلمان ایرلند با اقوام و برخی از سازمان های اسلامی و کشورهای اسلامی با هدف جمع آوری کمک برای ساخت یک مسجد ارتباط برقرار کردند.
هشت سال پس از آن در سال 1976 اولین مسجد و مرکز اسلامی ایرلند به عنوان یک ساختمان چهار طبقه در خیابان هارینگتون دوبلین افتاح شد.
چند سال پس از تأسیس اولین مرکز اسلامی و مسجد در دوبلین این مسجد برای جمعیت در حال رشد نمازگزاران مسلمان بسیار کوچک به نظر می رسید و متصدیان این انجمن اسلامی در صدد ساخت دومین مسجد شهر برآمده و ستادهایی را در راستای جمع آوری کمک برای ساخت مسجدی بزرگتر تشکیل دادند.
در سال 1983 ساختمان فعلی مسجد و مرکز اسلامی دوبلین که خریداری شده بود تعمیر و دفتر مرکزی آن به ساختمان دیگری منتقل شد .
جمعیت شناسی و سابقه قومی مسلمانان ایرلند
بر اساس آماری که ایرلند در سال 2002 تهیه کرد، 19147 هزار نفر از جمیعت جمهوری ایرلند را مسلمانان تشکیل داده اند. همچنین آمار ایرلند شمالی در سال 2001 نشان می دهد تعداد مسلمانان این منطقه 1943 نفر بوده است.
گزارش خبرنگار "مهر" می افزاید: جامعه مسلمانان ایرلند به نحو قابل توجهی دارای تنوع و گستردگی است و اعضای جامعه اسلامی این کشور را نمی توان بر اساس کشور طبفه بندی کرد، می توان گفت که قومیت غالبی در میان جامعه اسلامی ایرلند وجود ندارد. مسلمانان این کشور از جنوب و شرق آسیا، چین، اقیانوسیه و اندونزی به ایرلند مهاجرت کرده اند.
افزایش روز افزون مساجد جمهوری ایرلند شاهدی بر این مدعا است که جامعه مسلمانان علی رغم کوچک بودن در حال رشد و ثبات در جمهوری ایرلند است.
اسلام دینی است که ماهیتی جهانی دارد. این دین از خاورمیانه تا شمال آفریقا، از اروپا تا قلب آفریقای سیاه، از روسیه تا مناطق جنوب شرق آسیا را در برگرفته است.
حضور اسلام برای مناطق بسیاری از جهان یک تحول بزرگ و آغاز مقطعی جدید در تاریخ است به همین دلیل گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر به بررسی چگونگی ورود اسلام به کشورهایی می پردازد که فعالیتهای اسلامی و همچنین حضور اولیه مسلمانان در آنها قابل توجه است. بریتانیا با مساحت 229870 کیلومتر مربع در شمال غربی اروپا واقع شده و هشتمین جزیره بزرگ جهان است. بریتانیا شامل انگلستان، اسکاتلند و ولز است که در سال 1543 میلادی به طور قانونی متحد شدند.
اکثریت مردم این کشور نوادگان اقوامی هستند که در طول دو هزار سال قبل از 1066 میلادی به جزایر بریتانیا، حمله ور شده اند. از جمله "کِلت"ها، "رومـَن"ها، "انگـِل"ها، " ساکـسـُن"ها و "اسکاندیناوی"ها. در طول قرن ها مردمانی از ریشه های نژادی دیگر مانند چینی ها به علاوه مردمانی از اروپای مرکزی، شرقی و جنوبی، جزائر قناری و آسیای جنوبی نیز در این سرزمین سکنا گزیده اند. بر اساس آمار سال 2004 میلادی ، پادشاهی متحده جمعیتی معادل با 60،270,708 دارد و تراکم جمعیت آن معادل 250 نفر در یک کیلومتر مربع است که یکی از پر تراکم ترین کشورهای اروپا و جهان است.
به گزارش "مهر"، نظام حکومتی سلطنتی پارلمانی و برمبنای قانون اساسی نانوشته ای که در طول قرن ها تکامل یافته پایه ریزی شده است. پادشاه بریتانیا در رأس کشور قرار دارد و طبق قانون در رأس دو قوه اجرائیه و قضائیه و نیز فرمانده کل نیروهای مسلح سلطنتی و رئیس کلیسای انگلیس و کلیسای اسکاتلند است. به علاوه پادشاه بریتانیا در رأس شانزده کشور مشترک المنافع نیز قرار دارد. با توجه به قانون و لایحه مصوب سال 1700 میلادی، حق سلطنت فقط به پروتستان ها اختصاص دارد. اگرچه پادشاه به طور صوری در رأس قوه اجرائی قرار دارد ولی درعمل دولت پادشاهی قوه اجرائیه را در اختیار دارد . در این دولت ، نخست وزیر و وزراء معمولاً از حزبی که اکثریت پارلمانی را داشته باشد و با رأی اکثریت اعضای پارلمان انتخاب می شوند.
اولین تماس انگلستان با جهان اسلام
انگلستان در ارتباط با دنیای اسلام تاریخ طولانی دارد. در قرون وسطی، عصر گسترش امپراطوریهای اسلامی و جنگهای صلیبی اروپا این ارتباطها بیشتر بوده است. این تعامل به تبع گسترش مستعمرات انگلستان در سرزمینهایی بود که دارای جمیعت قابل توجهی مسلمان و حاکمان مسلمان بودند .
عده ای بر این باورهستند که اسلام از ادیان تازه وارد بریتانیا محسوب می شود اما پادشاهی متحد انگلستان قرنهاست که با جهان اسلام در تماس بوده است. پادشاه مرسیا (کشوری در جنوب و مرکز انگلستان در دوران باستان) در قرن هشتم با الهام از جهان اسلام اقدام به ضرب سکه کرد. برخی بر این باور هستند که این سکه ها هدیه ای از سوی حاکم وقت مسلمانان "منصور" بوده یا برای تسهیل تجارت با امپراطوری در حال رشد مسلمانان ضرب شده است.
اولین مسلمانان پادشاهی متحد انگلستان
به گزارش "مهر"، اولین انگلیسی که در قرن شانزدهم اسلام آورد "جان نلسون" نام داشت و کاپیتان جان وارد از کنت نیز در میان دریانوردان انگلیسی بود که به دین اسلام مشرف شد. بعدها برخی از توحیدگرایان نیز به دین اسلام علاقمند شده و در این زمینه مطالعه کردند همانطور که هنری استابز در قرن هفدهم مطالبی نوشته است. این مطالب به نحوی درباره اسلام نوشته شده که مخاطب تصور می کند استابز اسلام آورده است. اگر چه کتاب وی تحت عنوان " توصیفی از ظهور و پیشرفت دین محمد و دفاع از وی و اسلام از اتهامات مسیحیان" منتشر نشد اما اولین اثر آن زمان به زبان انگلیسی محسوب می شود که در زمینه الهیات اسلامی نوشته شده است که نویسنده طی آن تلاش کرده بر شباهتهای میان اعتقادات اسلام و مسیحیان توحیدگرا تأکید کند.
ریچارد برتون دانشمند قرن نوزدهمی نیز از افرادی بود که به اسلام روی آورد و برای زیارت به مکه سفر کرد. طی این زمان اولین مساجد در بنادر بریتانیا ساخته شدند و اولین مسجد این کشور اروپای غربی در سال 1860 در شهر کاردیف ساخته شد. از دهه 1950 به بعد نیز مهاجران بسیاری از مستعمره های سابق بریتانیا به این کشور سفر کردند.
موج مهاجرت مسلمانان و جمعیت آنها در انگلستان
به گزارش "مهر" ، براساس آمار سال 2001، 1591000 مسلمان در انگلستان و ولز زندگی می کنند که این تعداد 7/2 درصد جمعیت را تشکیل داده اند. این در شرایطی است که بسیاری از انجمنهای اسلامی انگلستان جمعیت مسلمانان را تا 3 میلیون نیز تخمین زده اند. 43 هزار نفر مسلمانی که در اسکاتلند زندگی می کنند 84/0 درصد جمعیت این کشور را تشکیل داده اند. آمار ایرلند شمالی جزئیات را درباره پیروان ادیان غیر مسیحی فراهم نکرده است. اولین جامعه مسلمانانی که در کشور متحده پادشاهى انگلستان ساکن شدند دریانوردان یمنی بودند که کمی پس از سال 1900 به بندرهای سوانسی، جنوب ولز، لیورپول و ساوت شیلدز وارد شدند. بعدها برخی از مهاجران در شهرهای مرکزی تر انگلستان همچون بیرمنگام و شفیلد ساکن شدند. کشمیریها از شهر میرپور اولین جامعه مسلمان آسیایی بودند که به طور ثابت در انگلستان اقامت گزیدند. اولین گروه آنها در اواخر دهه 1930 به بیرمنگام و برادفورد وارد شدند.
از اواخر دهه 1950 به بعد، مهاجرات از میرپور افزایش یافت و همراه مهاجرت از دیگر بخش های پاکستان به ویژه شمال استان پنجاب و منطقه آتاک در شمال غربی استان فرونتیر بود. پاکستانی تبارها بیشتر در شهرهایی چون وست میدلند، وست یورک شایر، لانکاشایر، منچستر و شهرهای صنعتی جنوب شرقی انگلستان چون لاتون، اسلاو و آکسفورد اقامت گزیدند.
اواخرسال 1960 و 1970 آسیائیهای اوگاندا به دنبال فشار سیاست " آفریقایی کردن" در کنیا و تانزانیا ، و اوگاندا به انگلستان مهاجرت کردند. مسلمانان هندوستان در اوایل دهه 70 پس از اخراج آسیایی ها از اوگاندا به انگستان سفر کرده و در این کشور ساکن شدند. برخی از مسلمانان هندی نیز مستقیم از هندوستان به انگلستان مهاجرت کردند که اکنون اغلب در شهر لستر، لانکاشایر اقامت دارند.
مسلمانان بنگالی مدت زمان کوتاهی پیش از استقلال بنگلادش به انگلستان سفر کردند. جوامع قدرتمند آنها در شرق لندن و دهکده های مرکزی ساکن شدند اما شهرهایی چون لوتون، بیرمنگام و بردفرود را نیز برای اقامت انتخاب کردند.
مسلمانان عرب تبار از خاورمیانه و مغرب در شهرهای داخلی این کشور زندگی می کنند و تجارت خود را نیز در آنجا گسترش داده اند. مسلمانان ترک تبار از جزیره قبرس در شمال شرقی لندن زندگی می کنند که در این منطقه مهاجرین کرد نیز ساکن هستند. جوامع مسلمان سومالی ، بوسنی، آلبانیایی و کوزوو تبار نیز در انگلستان ساکن هستند. همچنین جمعی از انگلیسی ها نیز به اسلام روی آورده اند.
اسلام در زندگی مسلمانان بریتانیا
گزارش خبرنگار "مهر" می افزاید: دولت بریتانیا اسلام را به عنوان یک دین به رسمیت نمىشناسد و تنها دین به رسمیت شناخته شده، مسیحیت پروتستانى انجیلى است. اما دموکراسى بریتانیایى براى پیروان سایر ادیان، آزادى فعالیتهاى عبادى را ضمانت کرده است و از این روی برای اسلام احترام رسمی قائل است، به طورى که پرنس چارلز در بیشتر مناسبتها، پیرامون مفاهیم اسلامى و تعالیم آن و نیز در مورد سایر ادیان، سخنرانى کرده است. وی همچنین ریاست افتخارى مؤسسه اسلامى آکسفورد را برعهده دارد. طى سالیان اخیر، احزاب سیاسى بریتانیا، بویژه حزب حاکم کارگر، طى برگزارى انتخابات، مسلمانان را به عنوان اقلیت خطاب مىکردند و به آنها وعدههایى دادند.
مساجد اسلامى در بیشتر شهرهاى بریتانیا پراکنده شده اند و برخى کانالهاى تلویزیونى، برنامه هایى در مورد دین اسلام پخش مى کنند
اسلام دینی است که ماهیتی جهانی دارد. این دین از خاورمیانه تا شمال آفریقا، از اروپا تا قلب آفریقای سیاه، از روسیه تا مناطق جنوب شرق آسیا را در برگرفته است. حضور اسلام برای مناطق بسیاری از جهان یک تحول بزرگ و آغاز مقطعی جدید در تاریخ است به همین دلیل گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر به بررسی چگونگی ورود اسلام به کشورهایی می پردازد که فعالیتهای اسلامی و همچنین حضور اولیه مسلمانان در آنها قابل توجه است.
جمهوری چک اول ژانویه 1993 و به دنبال تقسیم کشور چک و اسلواکی سابق پدید آمد و از اول ماه می سال 2004 تاکنون به عنوان یکی از اعضای اتحادیه اروپا محسوب می شود که محصور در خشکی و در اروپای مرکز واقع شده است. مرزهای این کشور از شمال به لهستان، از شمال غربی و غرب به آلمان، از جنوب به اتریش و از شرق به اسلواکی می رسد. شهر تاریخی پراگ که پایتخت چک محسوب می شود دارای جاذبه های تاریخی و بزرگترین شهر جمهوری چک است.
اعتقادات دینی در جمهوری چک
این کشور دارای 30379 مایل مربع مساحت است و جمعیت آن 3/10 میلیون نفر برآورد شده که اکثریت آن را مسیحیان تشکیل داده اند. اگرچه به دلیل حکمرانی 40 ساله کمونیست در این کشور (1948 تا 1989) اکثریت چکها خود را به عنوان عضو دین خاصی معرفی نمی کنند. بر اساس نظرسنجی که در سال 2001 انجام شد، 38 درصد مردم جمهوری چک خود را با ایمان و 52 درصد خود را ملحد معرفی کرده اند. در شرایطی که نیمی از افرادی که به این نظرسنجی پاسخ دادند درباره این امر که فعالیتهای دینی برای جامعه مؤثر است اتفاق نظر داشتند. پس از سال 1989 علایق دینی حیاتی تازه یافته است. 2/19 درصد شهروندان چک کاتولیک، 6/4 درصد پروتستان، 3 درصد ارتدکس و 4/13 درصد را سایر ادیان تشکیل داده اند.
اولین حضور مسلمانان
اولین سند از سفر فردی با دانش قابل توجهی از دین اسلام به جمهوری چک در سال 965 – 964 توسط ابراهیم ابن یعقوب ، یک تاجر یهودی از اسپانیای مسلمان نشین ارائه شده است. خاطرات وی به عنوان یکی از اولین توصیف ها از ورود اسلام به اروپای مرکزی محسوب می شود. گهگاهی، سربازان مسلمان بخشی از ارتشهایی را تشکیل می دادند که در طول تاریخ یک کشور به آن حمله می شد. در طول دو محاصره وین گروه های شناسایی ارتشهای عثمانی موراویا رسیدند و پس از آن طی قرن نوزدهم روابط قوی تجاری میان اتریش – مجارستان و امپراطوری عثمانی شکل گرفت.
مسلمانان عصر حاضر
به گزارش "مهر" ، بر اساس قانونی که در سال 1912 در این کشور تصویب شده، دین اسلام به عنوان دین رسمی به رسمیت شناخت و رسماً اجازه حضور آن را در منطقه صادر کرد. قانون اساسی این کشور آزادی دینی را تصریح کرده است و دولت به طور کلی به این امر در عمل احترام می گذارد. دولت جمهوری چک در تمام سطوح به اجرای قانون اساسی توجه کرده است . اولین انجمن مسلمانان در سال 1934 در این کشور تأسیس شد. در سال 1949 ثبت انجمنهای اسلامی پیش از آن تاریخ لغو شد و تلاشهای مسلمانان برای ثبث مراکز و انجمنهای اسلامی خود در سال 1968 با ناکامی رو به رو شد. در سال 1991 مرکز جوامع مسلمانان در جمهوری چک تأسیس و در سال 1998 نخستین مسجد این کشور در شهر برنو و سال پس از آن در شهر پراگ ساخته شد.
ساخت اولین مسجد چک
افتتاح این مسجد پس از سالهای تشکیل ستادهای مختلف توسط جامعه مسلمانان شهر برنو صورت گرفت تا برای اقامه نماز جماعت مکانی در اختیار آنها قرار گیرد. جامعه مسلمانان شهر برنو، که دومین شهر مهم چک محسوب می شود مدت مدیدی بود که برای ساخت و فعالیت این مسجد تلاش می کردند. پیش از ساخت این مسجد مسلمانان مجبور بودند نمازهای جماعت خود را در اماکن اجاره ای و موقت برگزار می کردند.
به گزارش "مهر"، ستاد مسلمانان برای ساخت مسجد چندین سال به فعالیت خود ادامه داد چرا که مخالفان این طرح استدلال می کردند مسجد ویژگیهای شهر برنو را متحول می کند. اما نتیجه آن مصالحه ای بود که مقامات محلی اجاز ساخت مسجد را به این شرط که نمای خارجی آن با ساختمانهای اطراف متفاوت نباشد که این امر به معنای عدم داشتن مناره و گلدسته های مسجد است.
ایده ساخت مسجد در چک در سال 1998 چندان جدید نبود، چرا که چند سال پیش از آن شهردار بوهیمین ایده ساخت یک مسجد، کلیسا و کنیسه در یک میدان به نشانه صلح بین المللی مطرح کرد که با مخالفت مردم محلی مواجه و به زمان دیگری موکول شد. این در شرایطی است که مسلمانان موفقیت خود را در ساخت مسجد در شهر برنو به جمعیت قابل توجه پیروان اسلام در این منطقه نسبت می دهند.
جمعیت شناسی مسلمانان چک
تعداد تقریبی مسلمانان در جمهوری چک امروز بیش از 20 هزار نفر است که از این تعداد 2 هزار نفر آنها فعالانه عمل می کنند. تعداد مسلمانان چک از دهه 1990 با افزایش ناگهانی رو به رو شد، اما از آن پس تاکنون جمعیت آنها ثابت باقی مانده است.
قسمت اعظم مسلمانان این کشور را پناهندگان بوسنی و هرزگوین تشکیل داده اند که اوایل دهه 1990 به این کشور پناهنده شده اند و همچنین بخشی از جمعیت مسلمانان را از کشورهای اتحاد جماهیر سابق (اکثراً از منطقه قفقاز از اواخر دهه 1990 تاکنون) تشکیل می دهند که اکثراً دانشجو یا تاجر هستند.
بخش قابل توجه و تأثیر گذار جامعه چک، مصری ها و سوریه ای ها و دیگر کشورهای خاورمیانه ای محسوب می شوند که در کشور چکسلواکی سابق تحصیل کرده و پس از اتمام تحصیلات خود تصمیم به اقامت دائم گرفته اند. تنها چند صد هزار نفر از جمعیت مسلمانان این جمهوری اروپایی را تازه مسلمانان چک تشکیل داده اند.
بىشک خلقت فاطمه پاسخ غیرتمندانه دستگاه آفرینش به تحقیر تاریخى زن و پاسخى جاودانه به چگونگى جریان یافتن زنانگى در متن حیات بشرى است.
آفرینش و زندگی فاطمه این نکته را به اثبات رساند که مىتوان احساسات و انعطاف زنانه را با شعور و درایت حماسى پیوند زد؛ مىتوان از محیط خانه منشأ تحولات اجتماعى و تاریخى شد؛ مىتوان در محراب عبادت با ملک همنوا گردید و از آنجا، پاى به مسجد گذاشت و بلاغت را در ادبیات سیاسى و فرهنگى به اوج رساند؛ مىتوان اوج اقتدار زنانه را در خضوع به همسر، پرورش فرزند، خانه دارى هدفمند، توجه به علم و معرفت و حضورمؤثر در مهم ترین عرصه هاى حیات سیاسى و اجتماعى، تعریف کرد و عمر کوتاه زندگى مادى را تا همیشه تاریخ جاودانه ساخت.
امروزه بازشناسى شخصیت فاطمه(س) از آنجهت اهمیت دارد که ادعا مىکنیم جبران تحقیر تاریخى زن و نمایش توانمندى و ارزشمندى آنها، در سلوک مردانه و به خود بستن صفات مذکر نیست و باید اوج اقتدار زن را در بازبینى «هویت زنانه» جست.
شخصیت فاطمه زهرا(س) شخصیتی ممتاز و برجسته
شخصیت زهرای اطهر، در ابعاد سیاسی و اجتماعی و جهادی، شخصیت ممتاز و برجستهای است؛ به طوری که همه زنان مبارز و انقلابی و برجسته و سیاسی عالم میتوانند از زندگی کوتاه و پرمغز او درس بگیرند.
زنی که در بیت انقلاب متولد شد و تمام دوران کودکی را در آغوش پدری گذراند که مشغول یک مبارزه عظیم جهانی و فراموش نشدنی بود. وی در دوران کودکی، سختیهای مبارزه دوران مکه را چشید، به شعب ابیطالب برده شد، گرسنگی و سختی و رعب و انواع شدتهای دوران مبارزه مکه را لمس و بعد که به مدینه هجرت کرد، همسر مردی شد که تمام زندگی اش جهاد فیسبیلالله بود و در تمام قریب به یازده سال زندگی مشترک فاطمه زهرا (س) و امیرالمؤمنین(ع)، هیچ سالی، بلکه هیچ نیم سالی نگذشت که این شوهر، کمر به جهاد فیسبیلالله نبسته و به میدان جنگ نرفته باشد و این زن بزرگ و فداکار، همسری شایسته یک مرد مجاهد و یک سرباز و سردار دائمی میدان جنگ را نکرده باشد .
زندگی فاطمه زهرا(س)، اگر چه کوتاه بود و حدود بیست سال بیشتر طول نکشید، اما این زندگی، از جهت جهاد، مبارزه ، تلاش، کار انقلابی، صبر انقلابی، درس، فراگیری و آموزش، سخنرانی و دفاع از نبوت و امامت و نظام اسلامی، دریای پهناوری از تلاش و مبارزه و کار و در نهایت هم شهادت است.
مقام معنوی این بزرگوار، نسبت به مقام جهادی، انقلابی و اجتماعی او به مراتب بالاتر است. فاطمه زهرا(س) به ظاهر، یک بشر و یک زن، آن هم زنی جوان است؛ اما در معنا، یک حقیقت عظیم و یک نور درخشان الهی و یک بنده صالح و یک انسان ممتاز و برگزیده است.
فاطمه زهرا(س) روح مجرد و خلاصه نبوت و ولایت
درباره فاطمه زهرا (س)هرچه بگوئیم، کم گفتهایم و به حقیقت نمىدانیم که چه باید بگوئیم و چه باید بیندیشیم. به قدرى ابعاد وجود این روح مجرد و این خلاصه نبوت و ولایت براى ما پهناور و بىپایان و درک نشدنى است که متحیر مىمانیم.
ستارگان درخشان عالم بشریت اغلب در زمان حیات خود به وسیله همعصرانشان شناخته نشدهاند؛ مگر عده کمى از برجستگان که انبیا و اولیا باشند؛ آن هم به وسیله عده معدودى. اما فاطمه زهرا (س) چنان است که در زمان خود، نه فقط پدر و همسر و فرزندان و شیعیان خاص، بلکه حتى کسانى که شاید رابطه صمیمانه و گرمى هم با ایشان نداشتند، زبان به مدح آن بزرگوار گشودند.
اگر به کتابهایى که درباره فاطمه زهرا(س) به وسیله محدثین اهل سنت نوشته شده نگاه کنیم، روایات بسیارى را مىبینیم که از زبان پیغمبر( ص) در ستایش صدیقه طاهره صادر شده و یا رفتار پیغمبر با آن بزرگوار را نقل مىکنند .
ام ابیها؛ تسلی بخش پیغمبر(ص)
تا قبل از ازدواج که دخترکى بود، با آن پدر به این عظمت کارى کرد که کنیهاش را ام ابیها – مادر پدر - گذاشتند. در آن زمان، پیامبر رحمت و نور، پدید آورنده دنیاى نو و رهبر و فرمانده عظیم آن انقلاب جهانى انقلابى که باید تا ابد بماند، در حال برافراشتن پرچم اسلام بود.
آن حضرت چه در دوران مکه، چه در دوران شعب ابیطالب و چه آن هنگام که مادرش خدیجه از دنیا رفت و پیغمبر را تنها گذاشت، در کنار و غمخوار پدر بود. دل پیغمبر در مدت کوتاهى با دو حادثه وفات خدیجه و وفات ابی طالب شکست. فاطمه زهرا (س) در آن روزها قد برافراشت و با دستهاى کوچک خود غبار محنت را از چهره پیغمبر زدود.
کلام نور
- نزدیکترین اوقات زن به خدا
عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(علیها السلام) قالَتْ: سَأَلَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم)أَصْحابَهُ عَنِ الْمَرْأَةِ ماهِىَ؟ قالُوا: عَوْرَةٌ، قالَ: فَمَتى تَکُونُ أَدْنى مِنْ رَبِّها؟ فَلَمْ یَدْرُوا.
فَلَمّا سَمِعَتْ فاطِمَةُ(علیها السلام) ذلِکَ قالَتْ: أَدْنى ما تَکُونُ مِنْ رَبِّها أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیْتِها.
فَقالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): إِنَّ فاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنّى.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) از اصحابش پرسید: زن چیست؟ گفتند: زن ناموس است.
فرمود: زن چه موقع به خدایش نزدیکتر است؟ اصحاب نتوانستند جواب گویند.
چون این سخن به گوش فاطمه(علیها السلام)رسید، فرمود: نزدیکترین اوقات زن به خداى خود هنگامى است که در کُنج خانه خود باشد.
پس از این جواب، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود: حقّا که فاطمه پاره تن من است.
- موقعیت اهل بیت در نزد خدا
« وَاحْمَدُوا الَّذى لِعَظمَتِهِ وَ نُورِهِ یَبْتَغى مَنْ فِى السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ، وَ نَحْنُ وَسیلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ أَنـْبِیائِهِ.»
خدایى را حمد و سپاس گویید که به خاطر عظمت و نورش، هر که در آسمانها و زمین است به سوى او وسیله مىجوید، و ما وسیله او در میان مخلوقاتش و خاصّان درگاه و جایگاه قدس او و حجّت غیبى و وارث پیامبرانش هستیم.
- بهترین زنان کیستند؟
قالَتْ فاطِمَةُ(علیها السلام) فى وَصْفِ ما هُوَ خَیْرٌ لِلنِّساءِ: خَیْرٌ لَهُنَّ أَنْ لایَرینَ الرِّجالَ، وَ لا یَرَوْ نَهُنَّ.
حضرت در وصف این که بهترین چیز براى زنان چیست، فرموده اند: این که زنان، مردان را نبینند، و مردان هم زنان را نبینند
اسلام دینی است که ماهیتی جهانی دارد. این دین از خاورمیانه تا شمال آفریقا، از اروپا تا قلب آفریقای سیاه، از روسیه تا مناطق جنوب شرق آسیا را در برگرفته است. حضور اسلام برای مناطق بسیاری از جهان یک تحول بزرگ و آغاز مقطعی جدید در تاریخ است به همین دلیل گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر به بررسی چگونگی ورود اسلام به کشورهایی می پردازد که فعالیتهای اسلامی و همچنین حضور اولیه مسلمانان در آنها قابل توجه است.
جمهوری ایتالیا در نیمکره شرقی و نیمکره غربی در طول جغرافیایی 6 تا 8 درجه شرقی و عرض جغرافیایی 36 تا 46 درجه شمالی در شبه جزیره ای که از جنوب اروپا تا درون دریای مدیترانه ادامه یافته قرار دارد. تعدادی از جزایر مجاور آن 301277 کیلومتر مربع مساحت دارند. دو جزیره اصلی ایتالیا سیسیل در جنوب غربی و جزیره ساردنی واقع در کوه های آلپ هستند که مرزهای طبیعی این کشور را ایجاد کرده و کشورهای فرانسه در شمال غربی، سوئیس و اتریش در شمال و یوگسلاوی در شمال شرقی را از ایتالیا جدا می کنند. این کشور در غرب به دریای تیرنه و لیگوریا در جنوب به دریای ایونی و تنگه سیسیل و در شرق به دریای آدریاتیک محدود می شود.
ورود اسلام به ایتالیا
در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی دین در ایتالیا از اهمیت و نفوذ بیشتری برخوردار است و این امر با قرارگیری واتیکان، مرکز کلیسای کاتولیک روم در قلب پایتخت این کشور بی ارتباط نیست. بیش از 90 درصد مردم ایتالیا پیرو آیین کاتولیک روم بوده و در بین کشورهایی که دارای اکثریت کاتولیک هستند تنها اسپانیا با این کشور قابل ملاحظه است.
اگرچه سیسیل ساردنی و برخی مناطق شبه جزیره ای ایتالیا بین سالهای 828 و 1300 بخشی ازامت اسلام بوده است، اما تقریباً از سال 1861 تا 1970 اسلام در این سرزمین غایب بود تا هنگامی که اولین مهاجران شمال آفریقا به ایتالیا وارد شدند. این آفریقایی های شمالی اکثراً بربر (اهل طایفه بزرگ شمال آفریقا) یا عرب تبار بودند که اغلب از مراکش مهاجرت کرده بودند.
در سالهای اخیر این موج مهاجر از کشورهای تونس و آلبانی بیشتر مشاهده شد اما تعدادی از مهاجرین لیبیایی، مصری، پاکستانی، و کردها نیز در ایتالیا ساکن شدند.
تعداد مسلمانان ایتالیا امروزه از یک میلیون نفر تجاوز کرده است، در حالی که در حدود 30 هزار نفر از مسلمانان این کشور را خود ایتالیایی ها تشکیل داده اند و یکی از مشهورترین ایتالیایی هایی که به اسلام روی آورده سفیر سابق ایتالیا درعربستان است.
اسلام در ایتالیای امروز
پس از درگذشت پیامبر اعظم اسلام حضرت محمد(ص) و طی قرون هفتم تا یازدهم بخشهای کوچکی از جنوب ایتالیا، سیسیل و ساردنی توسط مسلمانان اشغال شد و چندین مسجد زیبا که توسط مسلمانان ساخته شده بود به دنبال عقب نشینی مسلمانان در دهه 1100 به کلیساهای کاتولیک تبدیل شدند.
بر اساس آخرین آمار رسمی ایتالیا، مسلمانان در حدود 34 درصد از جمیعت ساکنان خارجی این کشور را تشکیل داده اند. اما از سوی دیگر بر اساس آمار رسمی 40 درصد از جمیعت این کشور را مهاجران غیر قانونی تشکیل داده اند.
آمار رسمی ایتالیا نشان می دهد تا چند سال پیش که تعداد قانونی مسلمانان کمی از 610 هزار نفر بیشتر اما تعداد مهاجران غیر قانونی این کشور به بیش از 800 هزار نفر رسیده است نرخ تولد در میان شهروندان ایتالیا رو به کاهش گذاشته اما در میان مسلمانان رو به افزایش است و این امر موجب افزایش جمعیت مسلمانان شده است، اما کاهش نرخ اخیر را می توان به کاهش ناگهانی مهاجرت غیر قانونی به ایتالیا در چند سال اخیر نیز نسبت داد.
اما بر اساس آماری که در سال 2005 ارائه شد تعداد مسلمانانی که در ایتالیا زندگی می کنند بین 960 تا 1 میلیون و 30 هزار نفر برآورد شده است و رسانه های ایتالیا هنگام اشاره به مسلمانان این کشور تعداد آنها را یک میلیون نفر اعلام می کنند.
امروزه مسلمانان 4/1 درصد جمیعت این کشور را تشکیل داده اند و این درصد نسبت به دیگر کشورهای اتحادیه اروپا کمتر است و حتی کمتر از جمعیت مسلمانان در قرن نهم تا پایان قرن سیزدهم محسوب می شود.
وسعت جوامع محلی مسلمانان این کشور که خاستگاه مذهب کاتولیک به شمار می رود، به معنای تأثیر قابل توجه اسلام در زندگی عمومی ایتالیا است، اما در عین حال نشانه هایی مبنی بر تغییر این روند نیز وجود دارد.
تاکنون چندین مورد برخورد میان شهروندان ایتالیا و مهاجران مسلمان مشاهده شده که در این خصوص می توان به طرح دعوا در زمینه وجود صلیب در کلاسهای درس مدارس دولتی و بیمارستان اشاره کرد.
به تازگی یک گروه کوچک محلی به دلیل درخواست برداشتن صلیب در اماکن عمومی همچون ادارات دولتی، بیمارستانها و مدارس توجه بسیاری از رسانه ها را به خود جلب کرده است. آنها به قانونی اعتراض کردند که در زمان موسلینی تصویب شده بود. این قانون اظهار داشته است که باید در تمام اماکن دولتی صلیب نصب شود.