»» یادمان باشد...
یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم
گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم
پر پرواز شکستن هنر انسان نیست
گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پر پر شدنش ساز و نوایی نکنیم
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 86/3/2 :: ساعت 2:34 عصر )
»» ترین ها........
متین ترین کلمه "عشق" جذاب ترین کلمه "آشنایی" پاک ترین کلمه "وجدان" تلخترین کلمه "جدایی" زشترین کلمه "خیانت" سخت ترین کلمه "تنهایی" بد ترین کلمه "بی وفای
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/1 :: ساعت 2:47 عصر )
»» نکته ...
ما همیشه صداهای بلند را میشنویم، پررنگ ها را میبینیم، سخت ها را میخواهیم. غافل ازینکه خوبها آسان میآیند، بی رنگ می مانند و بی صدا می روند
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/1 :: ساعت 2:43 عصر )
»» نکته
همیشه حرفی رو بزن که بتونی بنویسیش .چیزی رو بنویس که بتونی پاش امضا کنی.چیزی رو امضا کن که بتونی پاش بایستی
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/1 :: ساعت 2:42 عصر )
»» انسان سه راه دارد
انسان سه راه دارد: راه اول از اندیشه میگذرد،این والاترین راه است. راه دوم از تقلید میگذرد، این آسانترین راه است. و راه سوم از تجربه میگذرد، این تلخترین راه است
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/1 :: ساعت 2:40 عصر )
»» حکایت دل
گفتمش دل می خری؟ پرسید چند؟
گفتمش دل مال تو، تنها بخند
خنده کرد و دل ز دستانم ربود
تا به خود باز آمدم او رفته بود
دل ز دستش روی خاک افتاده بود
جای پایش روی دل جا مانده بود
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/1 :: ساعت 2:36 عصر )
»» حکایت
همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند...به جز مداد سفید...هیچ کسی به او کار نمی داد...همه می گفتند:{تو به هیچ دردی نمی خوری}...یک شب که مداد رنگی ها...توی سیاهی کاغذ گم شده بودند...مداد سفید تا صبح کار کرد...ماه کشید...مهتاب کشید...و آنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچک و کوچک تر شد...صبح توی جعبه ی مداد رنگی...جای خالی او...با هیچ رنگی پر نشد
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/1 :: ساعت 2:30 عصر )
»» شعر
امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدی
* بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا
............ ......... .....
خورشید را حاجب تویی اومید را واجب تویی
* مطلب تویی طالب تویی هم منتها هم مبتدا
............ ......... .....
درسینه ها برخاسته اندیشه را آراسته
* هم خویش حاجت خواسته هم خویشتن کرده روا
............ ......... .....
ای روح بخش بی بدل وی لذت علم و عمل
* باقی بهانه ست و دغل کین علت آمد وان دوا
............ ......... .....
ما زان دغل کژبین شده با بی گنه در کین شده
* گه مست حورالعین شده گه مست نان و شوربا
............ ......... .....
این سکر بین هل عقل را وین نقل بین هل نقل را
* کز بهر نان و بقل را چندین نشاید ماجرا
............ ......... .....
تدبیر صد رنگ افکنی بر روم و بر زنگ افکنی
* وندر میان جنگ افکنی فی اصطناع لایری
............ ......... .....
می مال پنهان گوش جان می نه بهانه بر کسان
* جان رب خلصنی زنان والله که لاغست ای کیا
............ ......... .....
خامش که بس مستعجلم رفتم سوی پای علم
* کاغذ بنه بشکن قلم ساقی درآمد الصلا
............ ......... .....
ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی منتها
* ای آتشی افروخته در بیشه اندیشه ها
............ ......... .....
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/1 :: ساعت 2:27 عصر )
»» حکایت
درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده میشود . پس از اندک زمانی داد شیطان در می آید و رو به فرشتگان می کند و می گوید : جاسوس می فرستید به جهنم از روزی که این ادم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنمیان را هدایت می کند و... حال سخن درویشی که به جهنم رفته بود این چنین است: با چنان عشقی زندگی کن که حتی بنا به تصادف اگر به جهنم افتادی خود شیطان تو را به بهشت باز گرداند.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/1 :: ساعت 2:23 عصر )
»» شعر دل ...
ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما * ای از تو آبستن چمن و ای از تو خندان باغها
............ ......... .....
ای بادهای خوش نفس عشاق را فریاد رس * ای پاکتر از جان و جا آخر کجا بودی کجا
............ ......... .....
ای فتنه روم و حبش حیران شدم کین بوی خوش * پیراهن یوسف بود یا خود روان مصطفی
............ ......... .....
ای جویبار راستی از جوی یار ماستی * بر سینه ها سیناستی بر جانهایی جان فزا
............ ......... .....
ای قیل و ای قال تو خوش و ای جمله اشکال تو خوش * ماه تو خوش سال تو خوش ای سال و مه چاکر ترا
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 86/3/1 :: ساعت 2:22 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مرنجان و مرنجعزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) استسعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلامسبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلامپیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلامامام حسین علیه السلام در آیینه زیارتپیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»[عناوین آرشیوشده]